هنر مکالمه ممکن است به زودی از بین برود

تلفن ثابت قدیمی

خاطرات تلفن ثابت: از گذشته تا دنیای دیجیتال امروز از تلفن‌های ثابت قدیمی تا گوشی‌های هوشمند امروزی،

تلفن ثابت ، چگونه تغییرات فناوری ارتباطات ما را تحت تاثیر قرار داده‌اند؟

تلفن ثابت در خانه‌ای که من در آن بزرگ شدم، حضور چشمگیری داشت. سیاه و زاویه‌دار با سیمی که با پارچه قهوه‌ای پوشیده شده بود، در گوشه‌ای نزدیک به در ورودی قرار داشت. در مواقع نادر و نگران‌کننده‌ای که زنگ می‌زد، برای پاسخ دادن به آن یک فرمول ثابت وجود داشت: “سیتینگبورن 981، لطفاً بفرمایید چه کسی صحبت می‌کند؟”

تلفن ثابت هم یک وسیله ارتباطی بود و هم نبود. مانند آسپرین، مواقع استفاده از آن به‌وضوح تعریف شده بود و صحبت‌های تصادفی شامل آن نمی‌شد. موقعیت آن در هال سرد جلویی، از جایی که هر کلمه‌ای به‌وضوح در سراسر خانه شنیده می‌شد، پادزهری قوی برای گفتگوهای بی‌پایانی بود که سرگرمی مورد علاقه نوجوانان هستند.

ورود تلفن‌های همراه؛ آغاز تحولی در ارتباطات

وقتی تلفن‌های همراه برای اولین بار ظاهر شدند، من نیز یکی خریدم. آن یک شیء دست و پاگیر بود: برای جیب‌هایمان بیش از حد بزرگ بود و نه استحکام و نه امکان‌هایی که تلفن ثابت (وقتی یکی برای خودم داشتم) به همراه داشت، نداشت. زنگ آشنای تلفن یا چشم قرمز چشمک‌زن دستگاه پاسخگو ممکن بود پیش‌بینی کننده یک ملاقات، یک سفر، آغاز یا پایان یک عشق – یا یک مرگ باشد.

ظهور گوشی‌های همراه پیشرفته‌تر ما را کاملاً از تلفن‌های ثابت جدا نکرد: طبق گفته Ofcom، یک دهه پیش 84 درصد از خانوارها یک تلفن ثابت داشتند. سال گذشته این تعداد به 54 درصد کاهش یافت و آخرین آمار – به‌عنوان BT به دنبال حرکت از شبکه‌های آنالوگ به دیجیتال است – تنها 47 درصد است.

گوشی‌های هوشمند؛ نسل جدید ارتباطات با چالش‌های نوین

زمان تغییر می‌کند و پیام طرفداران فناوری دیجیتال این است که ما باید با آنها تغییر کنیم. در بسیاری از موارد این یک پیشنهاد معقول است. گوشی هوشمند من می‌تواند به من بگوید چگونه از یک مکان به مکان دیگر بروم. به سوالاتی درباره هنرمندان ناشناخته قرن نوزدهم یا علائم پزشکی پاسخ دهد. اکنون بیش از سه میلیون اپلیکیشن وجود دارد. این دستگاه‌ها دنیایی از دانش هستند که اکنون در جیب من جا می‌گیرند.

با این حال، وقتی به آن اساسی‌ترین وظیفه یک تلفن – صحبت کردن با مردم – می‌رسیم، گوشی هوشمند من افتضاح است. این روزها، ادب تلفنی دوران کودکی من جای خود را به فریاد پرسشی همه‌گیر داده است: “می‌توانی صدایم را بشنوی؟”

وقتی به خانه جدیدم، در دهی که فقط 50 مایل از پایتخت فاصله دارد، نقل مکان کردم، از اینکه تقریباً هیچ سیگنال تلفنی وجود نداشت، تعجب نکردم. در ده روز کاملاً آنالوگ که طول کشید تا اینترنت پهن‌باند وصل شود، خودم را در میان بوته‌ها (تنها جایی که یک نوار سیگنال وجود داشت) می‌دیدم که سعی می‌کردم با دامپزشکی درباره جراحی حیات یا مرگ یک حیوان عزیز صحبت کنم.

چرا مکالمات تلفنی هنوز اهمیت دارند؟

این هم کمدی سیاه و هم ناامیدکننده بود. من شروع به فهمیدن کردم که چرا نسل پسرم از تماس‌های تلفنی به نفع پیام‌رسانی، شبکه‌های اجتماعی و یادداشت‌های صوتی اجتناب می‌کند. این رسانه‌ها مفید و جذاب هستند و دوستی‌های جهانی را  امکان‌پذیر می‌کنند (هرچند ارتباطات آنها قطعاً کمتر ایموجی داشت).

اما مدت‌ها قبل از ظهور ارتباطات مخابراتی، چاپ یا حتی نوشتن، گفتار اساسی‌ترین تعامل انسانی بود. صحبت کردن از طریق تلفن یا حضوری کار سختی است. این کار نیاز به توانایی گوش دادن دارد – مهارتی که در عصر اتاق‌های پژواک روز به روز ناپسندتر می‌شود.

اما صدای انسان برای حس ما از هویت ما اساسی است. بخش‌های بزرگی از ادبیات قرن بیستم، که قهرمانانش منتظر تماس تلفنی مورد انتظار هستند، برای خوانندگان قرن بیست و یکم غیرقابل فهم خواهند شد. آیا مهم است؟ در وضعیت فعلی امور انسانی، با ترکیب عجیب و غریب از جدل و خودمحوری – بله، (عدم) توانایی داشتن یک مکالمه تلفنی مطمئناً بسیار مهم است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *